نوع مطالعه: تحقیقی |
موضوع مقاله: طب زیر سطحی دریافت: 1403/6/22 | ویرایش نهایی: 1403/9/17 | پذیرش: 1403/10/1 | انتشار: 1404/1/16
متن کامل فارسی: (21 مشاهده)
مقدمه
آرتروز زانو به تخریب غضروف مفصلی اطلاق میشود که عمدتاً مفاصل متحمل وزن از جمله هیپ لگن و زانو را درگیر میکند و در زانوبهعنوان سومین عامل ایجاد ناتوانی در جمعیت سالمند بهویژه زنان معرفی شده است [1]. در این بیماری، واکنش رفلکسی عضلات اطراف زانو تغییر میکند که این خود سبب کاهش حساسیت دوک عضلانی، کاهش خاصیت انقباضی عضلات و در نتیجه کاهش ثبات مفصلی، تخریب تدریجی و پیشرونده غضروف مفصلی و تغییرات مورفولوژیکی استخوان سابکندرال[1] شده و استخوان را در معرض سایش و فشار ناشی از تحمل وزن قرار میدهد. این عوامل با فعالسازی پاسخهای ترمیمی ناسازگار [2، 3] و اختلال در ارسال اطلاعات وضعیتی به علت نقص در عملکرد گیرندههای مکانیکی مفصل باعث افزایش حساسیت به لمس و درد، کاهش آستانه درد، از دست دادن سازوکارهای ضددرد نزولی و فعالیت بیش از حد در نوروماتریکس درد میشود؛ در نهایت این چرخه معیوب، باعث کاهش بهزیستی جسمی و روانی جمعیت مبتلا میگردد [4]. این نوسانات میتواند بیماران را به سوی استفاده از سازوکارهای جبرانی ناسازگار جهت کاهش بارهای وارده بر مفصل به منظور تسکین میزان درد، حفظ ثبات و تعادل وضعیتی سوق دهد به طوری که مشخص شده این بیماران در مقایسه با افراد سالم هنگام گامبرداری الگوی حرکتی تغییریافتهای دارند [5]. یافتههای مطالعات سیستماتیک نشان میدهند که، تغییرات مورفولوژیکی رخ داده در بیماران مبتلا به آرتروز زانو در مقایسه با افراد سالم، آنها را بیشتر در معرض ناپایداری وضعیتی و بیتعادلی قرار میدهد. ناپایداری وضعیتی مفصل زانو حین فعالیت و راه رفتن، این بیماران را در معرض سقوط و ترس از تجربه مجدد آن قرار داده که در نهایت بیماران را با یک حس اضطرابگونه روانی حتی به هنگام راه رفتن معمولی مواجه میسازد [6]. بنابراین بیماران مبتلا به آرتروز زانو سطوح بالاتری از پریشانی روانشناختی عمومی مرتبط با درد را از خود نشان میدهند. در واقع، افزایش حساسیت به درد، انقباض غیرارادی عضلات، خشکی مفصل و دشواری در انجام فعالیتهای عملکردی و اضطراب ناشی از انجام حرکت، بیمار را با یک دور باطل ترس-درد-اجتناب از حرکت همراه نموده و منجر به سندرم عدم استفاده از مفصل و ضعف عضلانی میگردد [7]. بنابراین با کاهش عملکرد طبیعی یک مفصل در دامنه حرکتی خود، بیمار ممکن است حتی درابتداییترین فعالیتهای روزمره همچون ایستادن، راه رفتن و بالا رفتن از پله دچار مشکل، درد و ناراحتی شود و این فعالیتهای روزمره به یک فعالیت غیرطبیعی و خستهکننده تبدیل و کیفیت زندگی بیمار را تحت تأثیر قرار دهد [8]. اگر بیماران اهمیت سبک درمانی مناسب برای ادامه زندگی باکیفیت و مستقل را درک نکنند، به دلیل انزوای اجتماعی احتمالی، افسردگی و فقدان اعتماد به نفس در انجام فعالیتهای روزانه، ممکن است در معرض بیماریهای روانی نیز قرار گرفته و مشکلات خواب، بیمارهای متابولیک و چالش کنترل وزن را نیز تجربه کنند [9]. متأسفانه با وجود مطالعات متعدد در زمینه بیماری آرتروز زانو و تجویز انواع داروها و شیوههای درمانی متفاوت با هدف کنترل محافظهکارانه علائم بیماری [3]، کمتر مطالعهای به نقش آموزش راهکارهای خودمدیریتی چون استفاده از تمرین درمانی به همراه مداخلات روانشناختی کارآمد در کنترل علائم بیماری توجه نموده است. این در حالی است که، موفقیت استراتژیهای خود مدیریتی در درمان بیماری، معمولاً مستلزم ایجاد انگیزه و تمایل به تغییر رفتار در بیماران و مشاهده تغییرات و بهبود وضعیت جسمی و روانی است [10]. یکی از تمرینات مؤثر و کارآمد که در این بیماری میتواند مؤثر واقع گردد؛ تمرینات عصبی-عضلانی است که شامل تمریناتی برای بهبود تعادل فعالسازی عضلات؛ ترازبندی عملکردی و تقویت پایداری عملکردی مفصل است. برخلاف تمرینات قدرتی متداول تمرینات عصبی-عضلانی با تأکید بر حرکات کیفی و کنترل مفصل در هر سه صفحه حرکتی همراه است، این اثرات بر وضعیت عملکردی زانو بیومکانیک زانو و الگوهای فعالسازی عضلات اطراف زانو مؤثر هستند. در واقع این تمرینات به صورت ترکیبی پیشرونده از تمرینات حسی قدرت و تعادل به عنوان بخشی از یک برنامه جامع توانبخشی استفاده میشود و مطالعات قبلی نشاندهنده کارایی این تمرینات در کاهش بارهای وارد بر مفصل زانو در نتیجه تقویت عضلات اطراف مفصل با کاهش ناپایداری و سقوط و بهبود کیفیت ماتریس غضروف همراه است که به خوبی در افرادی که در معرض خطر یا بیماری خفیف یا متوسط استئوآرتریت زانو هستند، قابل اجرا است [11]. اما دو مشکل عمده که در تمرین درمانی بیماریهای مزمن مطرح است تعهد و انگیزه برای ادامه درمان و پذیرش واقعیت بیماری و ادامه برنامه تمرینی است که تا به تاریخ اجرای این مطالعه رویکردهای روانشناختی در کنار تمرین بررسی و با هم مقایسه نشدهاند. یکی از رویکردهای موفقی که به تازگی در درمان دردهای مزمن معرفی شده، مصاحبه انگیزشی است. این رویکرد بـا تقویـت انگیـزه درونـی مراجع و علاقمند کردن آنها به تغییر سبک زندگی، به حـل تردیـدهای بیمار در انتخاب یک رویکرد مناسب جهت اخذ زندگی سالم میپردازد، اولین بار در درمان اعتیاد استفاده شد و پس از آن در زمینههای مختلفی چون دردهای اسکلتی-عضلانی، کاهش وزن و بیماران مبتلا به آرتریت روماتید انجام و کارایی آن در خود مدیریتی درمان تأیید شده است [10، 12]. در این راستا گیلبرت[2] و همکاران اثر مصاحبه انگیزشی در بهبود درد و عملکرد بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید در مقایسه با بیماران استئوآتریت زانو را متوسط گزارش نمودند [13]. علاوه بر آن، میتوان به مداخلات شناختی دیگری چون ذهنآگاهی اشاره نمود. این رویکرد به علت توانایی تغییر در حساسیت بیمار، کاهش توجه به نشخوارهای فکری منفی درباره درد و ترس اضطرابگونه، میتواند در کنار سایر شیوههای درمانی سودمند باشد [15-13]. ذهنآگاهی اولین بار توسط کباتزین[3]، با تأکید بر سه بخش کیفی خودداری از قضاوت، آگاهی هدفمند و تمرکز بر لحظه کنونی معرفی شد [15]. یافتههای یک مطالعه متاآنالیز نیز به اثربخشی مداخله ذهنآگاهی در بهبود دردهای اسکلتی-عضلانی در میان افراد مسن اشاره داشته است و گزارش نمود که شدت درد بیماران پس از بهکارگیری یک دوره مداخله ذهنآگاهی سبب بهبود درد و افزایش کیفیت زندگی آنان شده است [16]. بنابراین با توجه به اهمیت بُعد روانشناختی در بیماران مبتلا به آرتروز زانو در درک شدت درد و اثرگذاری آن بر بهزیستی روانی و کیفیت زندگی آنان از یک سو و از سوی دیگر امکان اثربخشی مضاعف رویکردهای فیزیکی مداخلات درمانی در کنار مداخلات روانشناختی و عدم پرداختن به این مسئله در مطالعات پیشین، این مطالعه با هدف بررسی تغییرات بهزیستی جسم و روان بیماران مبتلا به آرتروز زانو با بهرهگیری از مداخلات روانشناختی در کنار تمرینات عصبی-عضلانی انجام گرفت.
روش بررسی
مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده یک سویه کور با گروههای موازی و طرح پیشآزمون-پسآزمون بود که در فاصله زمانی بین 17 مرداد 1400 تا 30 مهر 1400 در آزمایشگاه توانبخشی ورزشی دانشگاه بوعلیسینا انجام شد. در ابتدا در یک کلینیک فوقتخصصی در شهر همدان، 110 بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو با تأیید قطعی پزشک روماتولوژیست، شناسایی و با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج از مطالعه 60 خانم مبتلا به استئوآرتریت زانو با میانگین 26.45±54.6 سال (دامنه سنی 60-40 سال)، وزن 10.43±78.78 کیلوگرم، قد 60.88±159.06 سانتیمتر، شاخص توده بدنی 26.73±31.3 کیلوگرم بر متر مربع که بیش از سه سال به بیماری مبتلا بودند، توسط پزشک فوق تخصص روماتولوژی از یک کلینیک دولتی در شهر همدان با رعایت معیارهای مورد نظر مطالعه انتخاب و معرفی شدند. حجم نمونه براساس مطالعه کریشنان و پیتادیا[4] با توان آماری 0.80، و سطح معناداری 0.05به تعداد 60 نفر تعیین گردید [17]. معیارهای ورود به مطالعه شامل سن بالای 40 سال، نمره بیشتر و مساوی 2 در معیار کلگرن و لورانس و طول مدت درد بیشتر از 3 ماه بود. معیارهای خروج از مطالعه شامل بود بر بیماران با سابقه آرتروپلاستی، سکته مغزی، فشارخون بالای کنترل نشده، چاقی مفرط (شاخص توده بدنی بالای 40 کیلوگرم بر متر مربع)، بیماری عصبی-عضلانی، شکستگی مفصلی در اندام تحتانی، درد کمر یا ران و همزمان استئوآرتریت ران و همچنین عـدم اسـتفاده از هـر نوع مداخله روانشـناختی/مشـاورهای دیگر طـی دورههایی کـه آزمودنیهـا در جریـان مطالعه قرار داشتند. همچنین محدودیت غیرقابل کنترل پژوهش، سطح فعالیت بدنی روزانه، سطح تحصیلات، انگیزه آزمودنیها، وضعیت افسردگی و میزان استرس، استفاده از داروهای تجویزی توسط پزشک بودند. شرکتکنندهها به صورت تصادفی با نسبت تخصیص 1:1:1 در یکی از گروههای مطالعه تخصیص یافتند. با توجه به ماهیت کار و مفاد اخلاق در پژوهش نه متخصصان بهداشتی که مداخلات را ارائه نمودند و نه شرکتکنندگان پس از تصادفیسازی کور نشدند و تنها فردی که ارزیابیها را انجام داد از گروههای تخصیص یافته بیاطلاع بود. جهت اجرای مداخلات روانشناختی از متخصص روانشناسی بالینی مرد با سابقه فعالیت استفاده شد. (شکل 1). پیامد اولیه در این مطالعه شدت درد بود که با ابزار آنالیز بصری درد (VAS)[5] ارزیابی شد و پیامدهای ثانویه شامل تعادل که با مقیاس بِرگ (BBS)[6]، حرکت هراسی با مقیاس تمپا (TSK)[7] ، کیفیت زندگی با SF36 و شاخصهای مربوط به گامبرداری بود که با دستگاه اندازهگیری فشار کف پاییارزیابی شدند. به منظور اندازهگیری شدت درد از VAS استفاده شد که یک خطکش ۱۰سانتیمتری است که در انتهای سمت چپ آن واژه بدون درد و در انتهای سمت راست آن واژه شدیدترین حالت درد نوشته شده است. فرد با توجه به میزان درد خود در ۴۸ ساعت گذشته میزان درد خود را مشخص میسازد. نمرات صفر و 1 برای حالت بدون درد، 2 و ۳ درد کم، ۴ و ۵ درد زیاد، 6 و 7 درد بسیار بد، 8 و 9 حداکثر درد و نمره 10 درد غیرقابل تحمل را نشان میدهد. خطکش مذکور دارای دو روی کیفی و کمّی است. از بیمار خواسته شد که با توجه به میزان درد خویش سمت کیفی خطکش را علامت بزند. سپس محقق خطکش را برگردانده و آن نقطه را به صورت عدد ثبت نمود. عدد به دست آمده به عنوان میزان درد در بیمار درنظرگرفته میشود. این مقیاس معتبرترین سیستم درجهبندی درد برای مقایسه بین دورههای مختلف بوده و بهطور گسترده در تحقیقات مورد استفاده قرارگرفته است. اعتبار و روایی آن عالی و پایایی داخلی آن 0.91ICC= گزارش شده است [18]. برای ارزیابی تعادل بیماران مطالعه از مقیاس عملکرد تعادلی بِرگ (BBS)که یک آزمون کلینیکی معتبر و یک ابزار استاندارد برای ارزیابی تعادل عملکردی بهویژه در سالمندان و افرادی با ناتوانیهای حرکتی است، استفاده شد. این پرسشنامه به بررسی عملکرد تعادلی بر پایه 14بخش میپردازد که هر کدام برای ارزیابی یکی از جنبههای تعادلی طراحی شدهاند و در زندگی روزمره کاربرد زیادی دارد. این بخشها شامل اعمال حرکتی ساده مانند جابجا شدن، ایستادن بدون حمایت و از حال نشسته ایستادن و نیز اعمال حرکتی مشکلتر مانند چرخش، ایستادن روی یک پا و خم شدن به جلو هستند. هر یک از 14 آیتم بر اساس یک مقیاس 5 نمرهای از صفر تا 4 نمرهگذاری میشود، بدین صورت که در نمره صفر فرد نمیتواند آن فعالیت را انجام دهد و در نمره 4 فرد میتواند آن فعالیت را بدون مشکل و به طور ایمن انجام دهد. امتیاز کلی با مجموع امتیازهایی که فرد از هر بخش به دست میآورد از صفر تا 56 متغیر است. در این پرسشنامه نمرات بالاتر نشاندهنده تعادل بهتر و خطر کمتر سقوط است و نمرات پایینتر نشاندهنده ضعف تعادلی و افزایش خطر سقوط است. بدین صورت که نمره 41 تا 56 تعادل خوب و احتمال کمتر سقوط، نمره 21 تا 40 تعادل متوسط و خطر متوسط سقوط، نمره کمتر از 20 تعادل ضعیف و خطر بالای سقوط و نمره کمتر از 45 نشاندهنده افزایش قابل توجه خطر سقوط است. این آزمون توسط ارزیاب آموزش دیده اجرا و پس از آشنایی داوطلب با فرایند اجرا، آزمون نهایی ثبت و امتیاز آن بهعنوان نمره تعادل عملکردی افراد مطالعه ثبت شد [19]. برای سنجش میزان ترس از حرکت (کینزیوفوبیا) از مقیاس TSK استفاده شد. این مقیاس از 17 سؤال تشکیل شده است و بر اساس مقیاس لیکرت 4 درجهای نمره داده میشود (به این صورت که نمره یک به معنی کاملاً مخالف تا 4 به کاملاً موافق است). نمره نهایی بین 17 تا 68 است. هر چه نمره کلی فرد بیشتر باشد، ترس فرد از حرکت به دلیل درک درد بیشتر میشود. در این محاسبه امتیاز 37 با نمرات بالا و پایین متمایز میشود. نسخه فارسی این پرسشنامه در سال 1389 توسط جعفری و همکارانش تهیه و اعتبار سنجی شد که دارای روایی و پایایی لازم جهت سنجش ترس از حرکت است [20]. اطلاعات مربوط به فشار کف پایی با استفاده از دستگاه FDM-S ساخت کمپانی زبریس[8] کشور آلمان به دست آمد(0.91=ICC). صفحه فشار درون یک مسیر چوبی همرنگ با صفحه فشار تعبیه شده بود که در صورت تماس یک مرتبه پای راست و یک مرتبه پای چپ هنگام راه رفتن معمولی بیماران، تست متوقف میشد. به منظور بالا نگهداشتن سر و جلوگیری از انجام حرکات اضافی، از افراد خواسته شد در طول مدت زمان انجام تست به هدف بینایی مشخص شدهای که در فاصله 2متری آنها قرار داده شده بود، نگاه کنند. پارامترهایی که از نرم افزار استخراج شدند شامل طول خط راه رفتن (میلیمتر) و زمان تماس (ثانیه) بود [21]. برای ارزیابی کیفیت زندگی از فرم SF-36 به عنوان یک پرسشنامه جامع استفاده شد. ضریب پایایی گزارش شده برای خرده مقیاسهای این پرسشنامه از ۷۷% تا ۹۰% گزارش شده است (به غیر از خرده مقیاس سرزندگی که ۶۵% بوده است). این مقیاس شامل نمرات صفر تا 100 است. در 11 سؤال این پرسشنامه نمره صفر نشانگر بدترین و نمره 100 نشانگر بهترین حالت ممکن برای فرد است و در 25 سؤال دیگر نمره صفر نمایانگر بهترین حالت ممکن برای فرد است. بنابراین ترتیب مقیاس اندازهگیری در 11 سؤال با نمره مربوط به اندازهگیری کیفیت زندگی کلی رابطه مستقیم و در 25 سؤال دیگر رابطه معکوس دارد. با جمع نمرات مربوط به هر خرده مقیاس و تقسیم عدد حاصل بر تعداد سؤالات آن خرده مقیاس، نمره آن خرده مقیاس بهدست میآید که میانگین نمرات 50 و انحراف معیار آن نیز 10 است. نمره نزدیک به 100 نشاندهنده کیفیت زندگی بالا و کمتر از 50 سطح پایین تلقی میشود [22]. تمرینات عصبی-عضلانی به صورت گروهی و تحت نظر مربی طی شش هفته و چهار جلسه در هفته اجرا گردید. این تمرینات شامل یک برنامه 60 دقیقهای بود که در سالن ورزشی انجام شد. مراحل تمرینات شامل گرم شدن (به مدت 10 دقیقه)، برنامه اصلی حاوی چهار بخش تمرینی (اجرای تمرینات ناحیه مرکزی بدن، جهتگیری وضعیتی، تقویت عضلات تحتانی و تمرینات عملکردی) (به مدت 40 دقیقه) و سردکردن (به مدت 10 دقیقه) بود. هر تمرین در 2 الی سه ست با 15-10 تکرار به صورت گروهی در طی صبح ساعت 9 تا 10 انجام شد و بین تمرینات و ستها یک دقیقه استراحت منظور گردید. برای هر اجرای تمرین سه سطح (ساده، متوسط و پیشرفته) در نظر گرفته شد. در ابتدا با توجه به مبتدی بودن اکثر افراد تحت این مطالعه تمرینات از سطح ساده شروع و به مرور با توجه به عملکرد هر فرد سطح تمرینات تغییر یافت. در واقع هدف از این تمرینات بهبود کنترل حسی-حرکتی بود و تمرینات عمدتاً در زنجیره حرکتی بسته در موقعیتهای مختلف (به عنوان مثال، خوابیده، نشسته و ایستاده) با هدف کاهش فشار وارد بر سطوح مفصلی و فعالسازی مناسب عضلانی انجام شد. جنبههای مختلف عملکرد حسی-حرکتی مانند قدرت، هماهنگی، تعادل و حس عمقی در این تمرینات گنجانده شد. اجزای اصلی این تمرینات عبارتند از بهبود حس عمقی و حس حرکتی مفصل، ثبات دهی پویا و فعال شدن رفلکسی عضله و اصلاح الگوهای حرکتی. در هر مرحله از اجرای تمرینات بسته به تحمل فرد و پیشرفت عملکردی وی، سطح تمرینات پیشرفت داده شد (جدول 1 و شکل 2) [11]. مصاحبه انگیزشی مصاحبه انگیزشی یک مداخله روانشناختی مراجعه محور است که هدف آن حل تردید افراد در خصوص تغییر رفتار با تقویت انگیزه و تعهد به تغییر است. در این مطالعه، این مداخله زیر نظر متخصص و روانشناس بالینی توسط محقق با یک جلسه حضوری (به منظور معارفه و آشنایی بیماران) آغاز شد که 45 تا60 دقیقه طول کشید. در ابتدای مصاحبه، برای شرکتکنندگان مشخص شد که در انتخاب شیوه مصاحبه (تلفن - ایمیل - آنلاین) آزاد و مختار هستند. این جلسات بر شناسایی موقعیتهای فردی و موانع موجود برای پیگیری و درمان، بررسی و تعیین اهداف کوتاه مدت، بلند مدت و بازنگری در صورت لزوم اجرا شد. شرکتکنندگان تشویق شدند تا در صورت تمایل از طریق تلفن، ایمیل یا آنلاین با مربی خود در تماس باشند. این تماسها به مدت 15-10 دقیقه طول کشید. آخر هر هفته نکات مرتبط با توجه به اهداف جمعبندی شد تا مسیر روند تغییر حفظ شود. این رویکرد با هدف 1) ایجاد اعتماد به نفس افزایش انگیزه و تعهد؛ 2) افزایش خودآگاهی از رفتار؛ 3) توسعه و اجرای یک برنامه؛ 4) ارزیابی طرح؛ 5) حفظ تغییر؛ و 6)جلوگیری از رها کردن برنامه با ارزشگذاری در هر مرحله پیشرفت کار اجرا شد (جدول 2) [23]. مداخله ذهنآگاهی در تمرینات ذهنآگاهی انسان برای آرامش و دور کردن نگرانیها و اضطرابهای حاصل از یک موقعیت مسئلهساز مانند بیماری لازم است تا با جریان مستمر و لحظه به لحظه زندگی در لحظه حال، رابطهای عمیق و واقعگرایانه بین خود و محیط اطرافش برقرار کند [16-14]. نمود عملی این مفهوم را مقالات با تمرینهایی همراه با تمرکز و دقت کردن به حواس پنجگانه در درک عمیق و با کسب آرامش حاصل از تنفس عمیق و درک لحظهها و لذتها توصیه میکنند. در این مقاله، رویکرد ذهنآگاهی زیر نظر متخصص و روانشناس بالینی توسط محقق با یک جلسه حضوری (به منظور معارفه و آشنایی بیماران) آغاز شد که 45-60 دقیقه طول کشید. در ابتدای مصاحبه، برای شرکتکنندگان اصول و مفاهیم شرح داده شد. در جلسات بعدی تمرینات ذهنآگاهی (تنفسی) حین سرد کردن تمرینات عصبی-عضلانی به مدت 10-15 دقیقه اجرا شد. در شیوه آنلاین فیلم و فایل صوتی مربوط به تمرینات ذهنآگاهی (نحوه اجرای تنفس آگاهانه و استفاده از دفترچهای برای شکرگذاری و توجه به اتفاقات مثبت در زندگی روزمره و لیست آنها) برای شرکتکنندگان ارائه شد. آخر هر هفته نکات مرتبط با توجه به اهداف جمعبندی شد (جدول 3) [24].
ملاحظات اخلاقی
مطالعه حاضر در راستای بیانیه اخلاق در پژوهش هلسینگی بود و هیچ تناقضی با آن نداشت. پس از توضیحات کامل و جامع در مورد فرآیند پژوهش، مزایا و خطرات احتمالی، تمام آزمودنیها با امضای فرم رضایت آگاهانه کتبی در مطالعه شرکت نمودند.
تجزیه و تحلیل آماری
برای بررسی پیشفرضهای آمار پارامتریک، از آزمون شاپیرو-ویلک برای بررسی نرمال بودن و از آزمون لوین جهت ارزیابی همگنی دادهها استفاده شد و با برقراری مفروضههای آماری از آمارهای پارامتریک استفاده شد. برای گزارش آمار توصیفی ویژگیهای دموگرافیک آزمودنیها (سن، قد، وزن، شاخص توده بدنی)، از میانگین (±انحراف معیار) استفاده شد. برای بررسی تفاوتهای بین گروهی در پیش آزمونها از آنوای یکطرفه استفاده شد.برای مقایسه تغییرات بین گروهی و درون گروهی از تحلیل کوواریانس (آنکوا) استفاده شد و نمرات پیش آزمون به عنوان متغیر کمکی تعیین شد. همچنین، از مجذور اتا (Ƞ2) (کوچک: 0.01، متوسط: 0.06، بزرگ: 0.14) برای ارزیابی اثر مداخله استفاده شد. برای مقایسه زوجی از آزمون بونفرونی نیز استفاده شد. تمام تجزیه و تحلیل دادهها با نرم افزار SPSS نسخه 24 و در سطح معنیداری 0.05 انجام شد.
یافتهها
در این مطالعه 110 بیمار مبتلا به استئوآرتریت زانو بررسی شدند که از بین آنها50 نفر به دلایلی که درشکل 1 آمده از مطالعه خارج شدند. 60 بیمار که ویژگیهای ورود به مطالعه را داشتند به طور تصادفی به سه گروه مصاحبه انگیزشی، ذهنآگاهی و کنترل تخصیص یافتند. 2 نفر در گروه ذهنآگاهی به دلیل مشکلات خانوادگی و دوری مسافت خانه تا محل تمرینات و 6 نفر از گروه کنترل (سه نفر به دلیل ابتلا به کووید-19 و 2 نفر به دلیل مشکلات شخصی و یک نفر فوت فرزند) اندازهگیریهای پس آزمون را از دست دادند و در نهایت 52 نفر پسآزمونها را تکمیل نمودند. ویژگیهای جمعیتشناختی و بالینی آزمودنیها در جدول 4 آمده است. هیچ تفاوت معناداری در این متغیرها بین سه گروه در پیشآزمون مشاهده نشد. در بررسی اثربخشی مداخلات در کاهش شدت درد بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو در سه گروه از تحلیل کوواریانس بینگروهی یکطرفه استفاده شد. پس از اصلاح نمرههای پیشآزمون در فاکتور درد، بین گروههای مداخله پسآزمون تفاوت معناداری مشاهده شد (0.0001 p= و 35.79 F(2,49)=). یافتههای آزمون تعقیبی نشان داد که گروه مصاحبه انگیزشی و کنترل در شدت درد با یکدیگر تفاوت معناداری داشتند (0.0001 p= و 95% فاصله اطمینان: 2.551.33)؛ در حالی که بین گروه ذهنآگاهی با گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد(جدول 5). در بررسی حرکت هراسی نمرات پسآزمون بعد از اجرای 6هفته تمرینات عصبی- عضلانی بیانگر کارآمدی تمرینات نسبت به پیشآزمون است و پس از اصلاح نمرههای پیشآزمون، سه گروه در پسآزمون با هم تفاوت معناداری داشتند (0.02 p= و 2.58 F(2,49)=). به طوری که هر دو مداخله مصاحبه انگیزشی و ذهنآگاهی نسبت به گروه کنترل موجب بهبودی معناداری در نمرات حرکت هراسی شدند؛ اما بین دو گروه مداخله تفاوت معناداری مشاهده نشد (جدول 5). بعد از اجرای 6 هفته مداخله تحلیل نتایج آماری نمرات کیفیت زندگی بیانگر کارآمدی این مداخلات نسبت به پیشآزمون است. از این رو، پس از اصلاح نمرههای پیشآزمون، بین سه گروه از نظر نمرههای کیفیت زندگی تفاوت معناداری مشاهده شد (0.002 p= و7.40 F(2,49)=). (جدول 5). نتایج آزمون تعقیبی بونفرنی نشان داد گروه ذهنآگاهی نسبت به گروه کنترل موجب بهبود معناداری در کیفیت زندگی شده است (0.001 p= و 95% فاصله اطمینان: 2.55-1.33). اما در گروه مصاحبه انگیزشی نسبت به گروه کنترل با تفاوت معناداری همراه نبوده است. بین دو گروه ذهنآگاهی و مصاحبه انگیزشی نیز تفاوت معناداری مشاهده شد (0.001 p= و 95% فاصله اطمینان: 1.407.17-). پس از اصلاح نمرههای پیشآزمون، بین گروههای مداخله از نظر بهبود میزان تعادل در پسآزمون تفاوت معناداری مشاهده شد (0.002 p= و30.179 F(2,49)=). به طوری که گروه مصاحبه انگیزشی و ذهنآگاهی در بهبود تعادل بیماران نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری داشتند. اما بین دو گروه مصاحبه انگیزشی و ذهنآگاهی تفاوت معناداری مشاهده نشد (جدول 5). اگر چه تحلیل یافتههای نمرههای طول گام و زمان تماس نشان داد نسبت به پیشآزمون بعد از اجرای 6 هفته مداخله هر دو مؤثر بودهاند؛ اما پس از اصلاح نمرههای پیشآزمون بین گروهها، نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری در طول گام پای چپ (0.03 p= و0.29 F(2,49)=) و طول گام پای راست (0.04 p= و1.39 F(2,49)=) بین گروهها مشاهده شد (جدول 5). بنابراین بین گروههای مداخله از نظر اثربخشی بر طول گام تفاوت معناداری مشاهده شد.
بحث و نتیجهگیری
این پژوهش به بررسی اثر شش هفته تمرینات عصبی- عضلانی در کنار دو رویکرد مصاحبه انگیزشی و ذهنآگاهی بر بهزیستی روانی و جسمی در زنان مبتلا به استئوآرتریت زانو پرداخت. یافتهها نشان داد که تمرینات عصبی- عضلانی در ترکیب با مصاحبه انگیزشی بر شدت درد، ترس از حرکت، عملکرد، تعادل و فشار کف پایی در بیماران مبتلا به استئوآرتریت اثر معناداری داشته است. مطالعات متاآنالیز در بررسی مصاحبه انگیزشی نشان دادند میزان پذیرش مداخلات و علت آن را بهبود عملکردهای شناختی مانند توانایی «درک بهتر از خود» و «بهبود تصورذهنی از خود» دانستند که سبب بهبود اعتماد به نفس در انجام فعالیتهای بدنی و احساس خودکارآمدی جهت رفع مشکلات ناشی از بیماری شده است [25]. نیجِس[9] و همکاران در استفاده از در بیماران مبتلا به درد مزمن اسکلتی نشان دادند بروز درد به عنوان یک یافته ذهنی و مانع بزرگ پذیرش و بدتر شدن شرایط بیماری است و التزام به ادامه روند درمان را تغییر میدهد. آنها گزارش نمودند استفاده از این رویکرد و تعاملات ارتباطی آن در خروج بیمار از حالت بلاتکلیفی یا عدم اطمینان نقش مؤثر دارد [10]. در واقع بروز افکار غیرمنطقی که با درک منفی از درد بیمار را با تردید و مقاومت در ادامه درمان مواجه میسازد، این حس درونی در کنار تجربه ناپایداری مفصل زانو و گاهی سقوط، بیمار را در معرض حس عدم اطمینان به عملکرد زانو، عدم اعتماد به نفس، استرس و حرکت هراسی قرار میدهد [23، 24] با بهبود وضعیت روانی بیمار دیگر درد را غیرواقعی ندانسته و با درک واقعی شرایط بیماری، از دستورات درمانی تبعیت مینماید و در نتیجه کاهش عوارض منفی استئوآرتریت زانو را به دنبال دارد. تیلور و همکاران [26] از مصاحبه انگیزشی در افراد مسن با شکستگی لگن استفاده نمودند. آنها کارآمدی این شیوه انگیزهبخش را در افزایش فعالیت بدنی و بهبود عملکرد و حفظ تعادل تابعی از بهبود اعتماد به نفس بیمار به علت کاهش میزان درد نشان دادند. این تغییر با افزایش زمان پیادهروی و حفظ تعادل بیماران ثبت شده که تابعی از اطمینان به خود در استفاده از استراتژیهای مقابله با شرایط بیماری، خود مدیریتی و پایبندی به درمان مشخص شده است [27]. به همین میزان آنها این بهبود در افراد گروه کنترل بدون شکستگی لگن را نیز در جهت اخذ رفتارهای سالم گزارش نمودند. لذا این رویکرد را در تغییر رفتار فرد به سمت زندگی با انگیزه، فعال و سالم مؤثر اعلام نمودند. که نتیجه آن بهبود مؤلفههای روانی و جسمی است که نسبت به پیشآزمون در نتایج مطالعه کنونی گزارش شد. در تأیید این نتایج، موحدی و همکاران [28] نیز به این نتیجه رسیدند که استفاده از مصاحبه انگیزشی میتواند نتایج مفیدی در برخورد با طیف وسیعی از مسائل بهداشتی و جسمی سالمندان همراه داشته باشد و تعهد و پایبندی به درمان را افزایش دهد. یافته دیگر مطالعه حاضر نشان داد که تمرینات عصبی-عضلانی در ترکیب با ذهنآگاهی بر شدت درد، ترس از حرکت، عملکرد، تعادل و فشار کف پایی در بیماران مبتلا به آرتروز زانو اثر مثبت معناداری داشته است. یکی از مشکلترین جنبههای سازگاری با بیماری مزمن مفصلی، متوقف کردن افکار غیرمنطقی و مخرب است. همانطور که نتایج مدل تـرساجتنـاب لیو و همکاران [29] در زمینه دردهای اسکلتی- عضلانی متناسب نشان دادند؛ ترس از بروز درد به صورت یک سـبک شـناختی-رفتاری است که بیشتر از خود درد بـر عملکـرد بدن اثـر منفـی دارد. افکار منفی با افزایش درد، نگرانی، عصبانیت، سفتی و افزایش تنش عضلانی بر شدت عوارض بیماری آرتروز زانو مؤثر است. مطالعات نشان دادند استفاده از مدیتیشن و تمرکز بر تنفس در رویکرد ذهنآگاهی منجر به غیرفعال شدن نورونهای خاکستری اطراف مجرای مغزی در هدایت پیام درد از بطن سوم به بطن چهارم شده و بر مسیر نزولی پیامهای عصبی از تالاموس مؤثر بوده و انتقال این پیامها را کاهش داده است [13، 2]. این موضوع در مطالعه دلیلی و همکاران [30] نیز که اثر رویکرد ذهنآگاهی بر روی دردهای مزمن مفصلی بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید را بررسی نمودند، با تغییر سطح نگرانی بیماران تأیید شده است. بیمار یاد میگیرد به جای تمرکز بر درد و شرایط محدودکننده بیماری، به محیط اطراف و نحوه انجام فعالیتهای روزانه خود توجه داشته باشد. این تغییر با رضایتمندی از حضور در جلسات درمانی و قدردانی از نتایج کسب شده با تقویت اهداف تمرین درمانی سبب شده نتایج تمرینات عصبی-عضلانی در ترکیب با ذهنآگاهی بر شدت درد، ترس از حرکت، عملکرد، تعادل و فشار کف پایی در بیماران مبتلا به آرتروز زانو اثر مثبت و معناداری نسبت به پیشآزمون داشته باشد. در تأیید این نتایج همسو با مطالعات مختلفی که از رویکر ذهنآگاهی استفاده نمودند، مطالعه گیلبرت[10] و همکاران [13] بار دیگر نشان دادند ذهنآگاهی با کاهش درد ارتباط مستقیم ندارد، اما میزان آن را تعدیل میکند و روش کنار آمدن فرد با شرایط بیماری تغییر را داده و او را به سمت کسب نتایج بهتر از تمرینات توانبخشی سوق میدهد. در این مطالعه مشخص شد که گروه مصاحبه انگیزشی در کاهش شدت درد اثرگذاری بهتری نسبت به دو گروه دیگر مطالعه داشت. گروه ذهنآگاهی نیز در بهبود نمرات مقیاس کیفیت زندگی نتایج بهتری نسبت به دو گروه دیگرنشان داد. آردن[11] و همکاران بیان نمودند بیماری مزمن آرتروز زانو با عوارض ناهمگن به شدت انگیزه بیمار برای حفظ روند درمان و اجرای تمرینات را به عنوان یک ویژگی درونی تحت تأثیر قرار داده و آن را کاهش میدهد. از دست دادن عملکرد باعث شده اکثر بیماران میزان درد خود را بـزرگنمایـی کرده و درماندگـی بیشتری به علت ابتلا به بیماری در خود احساس کنند. از این رو با اتخاذ رفتارهـای اجتنابـی مانع ادامه درمان و بدتر شدن عوارض و شاهد افزایش میزان تمایل به انجام جراحی و تعویض مفصل هستیم. مطالعه مروری آردن و همکاران نشان داد در درمان محافظه کارانه آرتروز زانو اکیداً تمرکز بر تغییر سبک زندگی به عنوان اولین گام برای مدیریت عوارض بیماری است [1]. نتایج این مطالعه نشان داد گروه مصاحبه انگیزشی نسبت به دو گروه دیگر در کاهش شدت درد اثر قابل توجه و معناداری داشته است. بر اساس مطالعات در پی استفاده از مصاحبه انگیزشی بیمار شرایط بیماری مزمن را درک نموده و آن را میپذیرد. از این رو واقعبینانهتر درد را گزارش میکند و از فاجعهآمیز تلقی نمودن درد و شرایط بیماری با رعایت مسئولانهتر تمرینات و ملاحظات درمانی فاصله میگیرد [10]. تفاوت عمدتاً به مؤلفه انگیزش و پذیرش مسئولانه در رویکرد مصاحبه انگیزشی مربوط میشود. همسو با این نتایج، مطالعات نشان میدهند این رویکرد، خودکارآمدی بیمار را برای مدیریت مسئولانه شرایط بیماری بهبود میبخشد و بیمار با مشاهده تصویر بهبود وضعیت بیماران مشابه در موقعیت تصویرسازی ذهنی مثبت و امیدبخش قرار گرفته و رغبت بیشتری به ادامه درمان نشان میدهد. این نتیجه در کاهش وزن و فشار خون و دیابت تأیید شده است [23]. بریکر[12] و همکاران گزارش نمودند که مصاحبه انگیزشی به بیمار فرصت میدهد که با وضعیت فعلی خود روبرو شود و آن را ارزیابی کند تا از این طریق مطمئن شود که در موقعیت ابتلا به بیماری رفتار مناسب را برای مدیریت بیماری خود انتخاب نموده و انعطاف روانی لازم برای مهار پاسخ غالب که انفعالی و عدم تبعیت از درمان است را دنبال نماید، اما نتایج آنها به علت محدودیت پیگیری در مدت زمان بیشتر، به بررسی جامع نیاز دارد [31]. در مقایسه بین دو رویکرد مداخله شناختی مشاهده شد که شاخص کیفیت زندگی در گروه ذهنآگاهی نسبت به دو گروه دیگر به طور معناداری بهبود داشته است. استفاده از مداخله ذهنآگاهی با آموزش مدیتیشن، سکوت ذهن و حضور در لحظه بیمار را میتوانند از چارچوب افکار و رفتارهای فعلی خود خارج نموده و چرخه افکار منفی و باطل را بشکند، شرایطی که از آن به عنوان کاهش استرس یاد شده است. سوایین[13] و همکاران نشان دادند که این مداخله در تعدیل ترس از حرکت، خودکارآمدی درد و اضطراب بیماران مؤثر و نتیجه اغلب با افزایش رضایت آنها گزارش شده است [24]. مطابق با تحقیقات قبلی فیلینگیم[14] و همکاران نیز در یک مطالعه متاآنالیز نشان دادند که پس از بهکارگیری یک دوره مداخله ذهنآگاهی با بهبود دردهای اسکلتی-عضلانی در میان افراد مسن بهطور غیرمستقیم رضایت آنها از زندگی بهتر شده است [16]. بهطوری که با کاهش سطح هورمون کورتیزول، اضطراب و استرس درک شده همراه بوده و بیمار حس بهتری تجربه میکند و در نهایت کیفیت زندگی را بهبود میبخشد [2، 3]. تحلیل و مقایسه نتایج به دست آمده بیانگر کارایی تقریباً برابر دو مداخله تجربی بوده است. این یافته میتواند به کارایی تمرینات عصبی- عضلانی در سه گروه مربوط باشد. بهکارگیری مجموعه تمریناتی چون تمرینات عضبی-عضلانی که عضلات مستعد ضعف و ناتوانی را به کار گرفته و کنترل سیستم عصبی-عضلانی را تقویت میکند، میتواند بار تحمیل شده بر زانو را کاهش داده و فرد مدت زمان طولانیتری را در وضعیت ایستاده قرار گیرد. همین امر چرخه معیوب درد-عدم بهکارگیری را متوقف نموده و فرد در خط پیشرفت و بهبودی قرار میگیرد. در این راستا نتایج مطالعات والش[15] و همکاران، نشان میدهد که در افراد مسنقدرت عضلانی و کیفیت عملکرد عضله رابطه قویبا زمین خوردنهای قبلی، ترس از افتادن و تعادل پویا دارد [32]. بنل[16] و همکاران، اثربخشی تمرینات عصبی-عضلانی و تمرینات تقویت عضله چهارسر در بیماران مبتلا به آرتروز زانو را مقایسه و عنوان نمودند که کارایی تمرینات عصبی-عضلانی در بهبود درد، عملکرد فیزیکی و گشتاورهای زانو بسیار بهتر است [33]. مطالعات آزمایشی مختلف ثابت میکنند که استفاده از تمرینات عصبی-عضلانی با تقویت عضلات باعث افزایش قدرت عضلات اطراف مفصل زانو در مقابل بار وارد بر آن شده که منجر به بهبود کیفیت شبکه غضروفی میشود، بهویژه در افرادی که تغییرات بیماری مفصلی مزمن چون آرتروز مواجه هستند [33]. همگی مطالعات گذشته یافتههای تحقیق ما را تأیید نمودند. محدودیتهایی که مطالعه حاضر با آنها رو به رو بود و با رفع آنها میتوان قوت تعمیمپذیری مطالعه را افزایش داد شامل قرارگیری تنها جنسیت زنان در مطالعه حاضر، عدم وجود شرایط کنترل تغذیه، خواب و فعالیتهای روزانه آزمودنیها و نبود امکانات بررسی کینماتیک راه رفتن آنها بود. به محققین توصیه میشود تا در تحقیقات آتی به دنبال بررسی اثرگذاری سایر مداخلات انگیزشی-شناختی به همراه تمرینات ترکیبی چون تقویتی-عصبی-عضلانی باشند. همچنین پیشنهاد میشود ارزیابیهای با پیگیری یک ماهه، سه ماهه و شش ماهه در نظر گرفته شود تا ماندگاری اثر مداخلات نیز ارزیابی شود. تمرینات عصبی-عضلانی به مدت 6 هفته و چهار جلسه در هفته در کنار مداخلات مصاحبه انگیزشی نسبت به دو گروه دیگر در کاهش شدت درد اثربخشی معناداری داشت. این تمرینات در کنار مداخله ذهنآگاهی نیز توانست به شکل معناداری نسبت به دو گروه دیگر اثر مطلوبتری بر بهبود کیفیت زندگی بر جای بگذارد. لذا به دلیل بهبود انگیزه و تعهد به انجام تمرینات، استفاده از رویکردهای مصاحبه انگیزشی و ذهنآگاهی در کنار تمرینات فیزیکی توصیه میشود.
تشکر و قدردانی
این پژوهش به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه رازی کرمانشاه با کد IR.RAZI.REC.1400.006رسید. این مطالعه با کد کارآزمایی بالینی IRCT20210417050997N1به ثبت رسیده است. بدین وسیله از همکاری پزشکان روماتولوژی، متخصصان روانشناس بالینی، شرکتکنندگان این مطالعه و مسئول آزمایشگاه توانبخشی ورزشی که با صبوری تمام مراحل پژوهش را کامل نمودند، تقدیر و تشکر میشود.
همه نویسندگان در ایدهپردازی و انجام طرح، همچنین نگارش اولیه مقاله یا بازنگری آن سهیم بودهاند و همه با تأیید نهایی مقاله حاضر مسئولیت دقت و صحت مطالب مندرج در آن را میپذیرند.
منابع مالی
این تحقیق از هیچ سازمانی منبع مالی دریافت نکرده است.
Chaharmahali L, Gandomi F, Yalfani A, Fazaeli A. The effects of motivational interviewing and mindfulness interventions combined with six weeks of neuromuscular exercises on pain-related neurofeedback, balance, and kinesiophobia in women with knee osteoarthritis: A randomized controlled trial. EBNESINA 2025; 27 (1) :51-67 URL: http://ebnesina.ajaums.ac.ir/article-1-1359-fa.html
چهارمحالی لیانا، گندمی فرزانه، یلفانی علی، فضائلی علیرضا. تأثیر تمرینات عصبی-عضلانی همراه با مصاحبه انگیزشی و ذهنآگاهی بر درد، تعادل و ترس از حرکت کیفیت زندگی و الگوی گامبرداری در زنان مبتلا به آرتروز زانو: یک مطالعه کارآزمایی تصادفی کنترل شده. ابن سينا. 1404; 27 (1) :51-67