نوع مطالعه: سخن سردبیر |
موضوع مقاله: طب بحران پذیرش: 1404/4/11 | انتشار: 1404/1/16
متن کامل فارسی: (38 مشاهده)
تصادفات جادهای یکی از مهمترین علل مرگومیر و ناتوانی در سطح جهانی بهشمار میروند. در سالهای اخیر، بحران تصادفات رانندگی به یکی از بزرگترین معضلات اجتماعی و بهداشتی کشورمان تبدیل شده است. هر روز خبری از جانباختن و مجروح شدن دهها هموطن در جادهها منتشر میشود که نهتنها خانوادهها بلکه جامعه را نیز در اندوه و نگرانی فرو میبرد. 45-20% از بازماندگان تصادفهای شدید دچار علائماسترس پس از سانحهمیشوند که خود باعث اجتناب از رانندگی یا رفتارهای جبرانی افراطی و خطرناک میگردد [1]. مطالعات نشان میدهند که عوامل انسانی مهمترین علل تصادفات رانندگی هستند [2]. عواملی مانند سرعت بالا، رانندگی تحت تأثیر، حواسپرتی، عدم رعایت خطوط رانندگی، استفاده از تلفن همراه حین رانندگی. این موضوع فقط آماری تلخ نیست، بلکه زنگ خطری است که همه ما را به فکر فرو میبرد. البته تردیدی نیست که در کشور ما فرسودگی خودروها و ضعف زیرساختها تأثیر بسزایی در این فاجعه دارد، اما وقتی دقیقتر به موضوع نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که عوامل رفتاری و روانی رانندگان نقشی بنیادی در این بحران ایفا میکنند که کمتر به آن توجه شده است. رانندگی بیش از یک مهارت فنی، نمادی است از سلامت روان و آمادگی ذهنی. در کنار عوامل محیطی، فنی و اجتماعی، عوامل روانشناختی بهعنوان مؤلفههای پنهان اما تأثیرگذار در بروز رفتارهای پرخطر رانندگی شناخته شدهاند. تحقیقات نشان میدهند که استرس، اضطراب، افسردگی، پرخاشگری، نقص در تنظیم هیجانی و اختلالات توجه میتوانند احتمال وقوع تصادف را بهصورت معناداری افزایش دهند. رانندهای که دچار خستگی مفرط، استرس شدید، یا اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب است، نمیتواند واکنشهای سریع و درست در شرایط بحرانی داشته باشد. پژوهشها در ایران نشان دادهاند که رانندگانی که سطح بالاتری از اضطراب و استرس را تجربه میکنند، واکنشهای کندتر و رفتارهای ناگهانیتر از خود نشان میدهند. همچنین استرس ناشی از ترافیک، تراکم خودروها و محیطهای پرخطر، به اختلال در پردازش اطلاعات و کاهش تصمیمگیری ایمن منجر میشود [3]. افسردگی نیز با کاهش انگیزش و بیتوجهی به قوانین همراه است. پژوهشی در ایران گزارش کرده است که افسردگی و خستگی ذهنی، خطرپذیری در رانندگی را به میزان ۴۵% افزایش میدهد [4]. همچنین، در مطالعهای در آمریکا، مشخص شد که سالمندان افسرده بیشتر در معرض رانندگی ناایمن قرار دارند [5]. یکی از مهمترین عواملی که کمتر مورد توجه جامعه و مسئولان قرار گرفته، تأثیر مشکل خواب و اختلالات آن بر رانندگی است. نارکولپسی، اختلالی که باعث خوابآلودگی ناگهانی و غیرقابل کنترل میشود، میتواند در کسری از ثانیه زندگی انسانها را تهدید کند؛ وضعیتی که پنهان میماند و همین امر، منجر به حضور این افراد در جادهها بدون ارزیابی دقیق شده است که میتواند به فجایع جبران ناپذیر ختم شود [6]. متأسفانه در کشور ما، قبل از صدور یا تمدید گواهینامه، آزمونهای روانی و پزشکی لازم و دقیقی برای شناسایی چنین اختلالاتی انجام نمیشود. به این ترتیب، این بیماران بدون آنکه خود یا اطرافیانشان به وضعیت خطرناک آنها آگاه باشند، به رانندگی ادامه میدهند. این خلأ مراقبتی، یکی از عوامل پنهان و در عین حال بحرانی است که هر روزه به آمار تلفات و مجروحین میافزاید. از سوی دیگر، رفتار رانندگان نیز در تشدید این بحران بیتأثیر نیست. ضعف آموزشهای رفتاری و توجه ناکافی به فرهنگ ایمنی، باعث شده بسیاری از رانندگان قوانین راهنمایی را نادیده بگیرند. سرعت غیرمجاز، عدم رعایت فاصله ایمن، استفاده از موبایل هنگام رانندگی، خستگی ناشی از رانندگی طولانی بدون استراحت و ناآگاهی نسبت به پیامدهای این رفتارها، جدیترین عواملی هستند که ایمنی را تهدید میکنند. در این میان، بسیاری احساس میکنند قوانین جادهای چندان ضرورتی ندارند؛ شاید به این دلیل که نظارت و جریمهها بهعنوان بازدارنده مؤثر اعمال نمیشوند. این احساس بیقانونی و عدم مسئولیتپذیری، زمینهساز رفتارهای پرخطر میشود. بحران تصادفها ما را به این حقیقت تلخ میرساند که راهکارهای صرفاً فنی و سختافزاری کافی نیستند. اگر بخواهیم تأثیرگذار و پایدار باشیم، باید به ژرفای روان و رفتار رانندگان بپردازیم. لازم است در نظام آموزشی رانندگی، آموزشهای روانشناختی و مهارتهای مدیریت استرس و خشم نیز گنجانده شود. علاوه بر این، باید ساز و کارهایی برای معاینات روانی و پزشکی دورهای رانندگان، بهویژه رانندگان حرفهای، ایجاد شود تا پیش از رانندگی و در طول دوره فعالیتشان به سلامت روانیشان توجه شود. همچنین باید فرهنگ عمومی را در زمینه اهمیت سلامت روان و تأثیر آن در رانندگی ارتقا داد. رسانهها و سازمانهای مسئول میتوانند با اطلاعرسانی دقیق درباره اختلالات روان مانند افسردگی، اضطراب و نیز بیماریهای پنهان خواب مانند نارکولپسی و خوابآلودگی آگاهی جامعه و بهخصوص رانندگان را افزایش دهند. ایجاد خطوط مشاوره ویژه رانندگان در موارد اضطراری یا زمانی که احساس خستگی و تغییرات خلقی دارند، میتواند یک اقدام پیشگیرانه مهم باشد. از سوی دیگر، بهروزرسانی ناوگان خودروها، تقویت زیرساختهای ایمنی و بهبود شرایط جادهها نقش مهم و غیرقابل جایگزینی دارد، ولی این موارد باید در چارچوب یک رویکرد چندبعدی دیده شوند که سلامت روان و رفتار را محور قرار میدهد. هم دولت و هم نهادهای آموزشی، بهداشتی و حمل و نقل باید به صورت هماهنگ وارد عمل شوند تا هم خودروی ایمن و هم راننده سالم داشته باشیم. نظارت دقیقتر و قانونی سختگیرانهتر نیز برای کاهش تخلفات و افزایش حس مسئولیت در رانندگان ضروری است. هوشمندسازی راهها، نصب دوربینهای کنترل سرعت و اعمال جریمههای مؤثر میتواند به تقویت فرهنگ رعایت قوانین کمک کند. اما هیچ یک از این اقدامات نمیتواند جایگزین اصلاح رفتار و توجه به سلامت روان رانندگان شود. عوامل روانشناختی نقش چشمگیری در بروز تصادفات دارند. بررسی این عوامل در کنار آموزش روانمدار رانندگان، غربالگری سلامت روان و طراحی فناوریهای هوشمند در خودرو میتواند به شکل معناداری به کاهش تصادفات منجر شود. در نهایت، اگر واقعاً بخواهیم جادههای کشور را ایمنتر کنیم، باید هم «روان» و هم «راه» را بهبود بخشیم. باید بپذیریم که سرمایهگذاری در سلامت روان و آموزش رفتارهای ایمن، بهراستی سرمایهگذاری در نجات جان انسان است. ما نیازمند یک نگاه جامع و همهجانبه هستیم که علاوه بر فناوریهای ایمنی، به عمق مسائل انسانی و روانی رانندگی توجه کند تا روزی برسد که خبرهای تلخ تصادفات جای خود را به گزارشهایی از ایمنی و سلامت در جادهها بدهد.