مقدمه:تجربه استرس اولیه در دوران کودکی میتواند اثرات زیان بخشیبر مغز و رفتار در ارتباط با ایجاد افسردگی داشته باشد. همچنین پاسخهای ایمنی التهابی در ارتباط با پاتوفیزیولوژی افسردگی گزارش شدهاند و بسیاری از مطالعات تأثیرات مثبت فعالیت بدنی را در برابر استرس گزارش دادهاند. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر فعالیت بدنی بر روی علائم افسردگی و فاکتورهای التهابی مغز انجام شد. روش بررسی: در این پژوهش استرس جدایی از مادر بر روی رت به عنوان یک مدل حیوانی معتبر از سختیهای اولیه زندگی اعمل شد و رتها از روز 2 تا 14 به مدت 180 دقیقه از مادرشان جدا شدند. در روز 28 این آزمودنیها به صورت تصادفی به 4 گروه (کنترل، جدایی از مادر، تمرین اجباری، فلوکستین) تقسیم شدند و به صورت 4 تایی تا روز 28 در قفسنگهداری شدند. در روز 60 رفتارهای شبه افسردگی به وسیله آزمونهای جعبه بـاز، شنای اجباری، افشانه قندی و ترجیح سوکروز اندازهگیری شد. همچنین بررسی بیان ژنهای IL1β و IL-6 در هیپوکامپ با استفاده از Real time–PCR انجام شد. یافتهها: رفتارهای شبه افسردگی متعاقب استرس جدایی از مادر با استفاده از آزمونهای رفتاری در رتها به دست آمد. فقط در گروه فلوکستین به طور معنیدار رفتارهای افسردگی بهبود یافت (05/0>p). افزایش بیان ژنهای IL1β و IL-6 در گروه جدایی از مادر دیده شد که در هر دو گروه فلوکستین و تمرین اجباری کاهش بیان این ژنهای به وجود آمد (05/0>p). بحث و نتیجهگیری: ما دریافتیم که تمرینات اجباری در دوران نوجوانی قادر به تغییر رفتارهای شبه افسردگی نیست با این وجود تمرین اجباری توانست تغییر معنیداری در سطوح سلولی و مولکولی ایجاد کند.